بسیاری از ما علاقه داریم که دامنه واژههای خود را گسترش دهیم و تنوع کلماتی که در حرف زدن و نوشتن به کار میبریم، افزایش یابد. اگر قرار است مثلا ۲۰ دقیقه برای کسی حرف بزنیم خیلی از کلمات تکراری استفاده نکنیم و در هر موقعیتی از کلمهی درست و مناسب استفاده کنیم تا حوصلهی مخاطب سر نرود و با دقت تا انتهای گفتگو یا انتهای نوشتار شما همراه بماند.
هایدگر میگوید: در واژگان و زبان است که چیزها برای نخستین بار پای به عرصهی هستی مینهند و اساسا هست میشوند.
اما واضح است که دستیابی به چنین هدفی، صرفا با مرور و حفظ کردن لغتنامهها و کلمات جدید حاصل نمیشود.
برای افزایش دامنه پارک واژگان در گفتوگوها، سخنرانیها، یادداشتها و … در ابتدا انواع کلمات را به ۳ دسته تقسیمبندی میکنیم. این موضوع فقط مربوط به زبان فارسی نمیشود و قابل تعمیم به سایر زبانها نیز میباشد.
انواع کلمات به ۳ دسته تقسیم میشوند:
- کلمات ناشناخته برای من (Unknown Words)
- کلمات منفعل من (Passive Words)
- کلمات فعال من یا کلمات درحال استفادهی من (Active Words / Words in use)
کلمات ناشناخته برای من (Unknown Words)
کلمات ناشناخته کلماتی هستند که معنای آنها را نمیدانیم و آنها را نمیفهمیم.
این کلمات ممکن است به زبانهای دیگر تعلق داشته باشند: مانند スキル که به معنای مهارت است. ممکن هم هست به زبان فارسی خودمان یا عربی تعلق داشته باشند اما آنها را نشناسیم: احتمالاً کمتر کسی میداند که معنای واژه مزر چیست. با مراجعه به لغتنامه دهخدا متوجه میشویم که مزر به معنای شراب بوزه است.
نکته: کلمات ناشناخته، همیشه کلمات منسوخ یا کم کاربرد نیستند.
گاهی اوقات کلمات تخصصی یا حتی کلمات پرکاربرد هستند که صرفا ما معنی آنها را نمیدانیم. شاید برای کسی که درگیر مسائل مالی و اعتباری نبوده باشد، لغتهای سادهتری مانند استمهال هم در گروه کلمات ناشناخته قرار بگیرند.
کلمات منفعل من (Passive Words)
کلمات منفعل کلماتی هستند که ما معنای آنها را میدانیم، اما آنها را در گفتگوها، سخنرانیها و نوشتههای خود به کار نمیبریم.
این کلمات در گوشهای از ذهن ما میمانند و خاک میخورند. اما همیشه وقتی آنها را میخوانیم و میشنویم، معنای آنها را میفهمیم و درک میکنیم. به بیان دیگر، ما هنوز آنقدر بر این کلمات مسلط نیستیم و سوار بر آنها نشدهایم تا بتوانیم با استفاده از آنها، به مقصد و هدفی که مد نظرمان است برسیم.
برخی از کلمات، کلماتی نیستند که شما معنی آن را ندانید یا بر آن تسلط نداشته باشید. بلکه ممکن است سلیقه شما با آن کلمات جور نباشد.
نکته: دقت داشته باشید که فحشها و کلمات رکیک، کلمات منفعل محسوب نمیشوند. بسیاری از آنها کلمات فعال کنترل شده هستند. کلماتی که ما در به خاطر آوردن آنها مشکلی نداریم. اما به خاطر شأن و مقام خودمان، ترجیح میدهیم که هرگز بر زبانمان جاری نشوند.
کلمات فعال من یا کلمات درحال استفادهی من (Active Words / Words in use)
کلمات فعال، کلماتی هستند که ما آنها را در زبان روزمره به کار میبریم و با استفاده از آنها، پیام مورد نظر خود را به دیگران منتقل میکنیم.
نحوه تبدیل کلمات ناشناخته به کلمات منفعل و سپس تبدیل به کلمات فعال
ما به تدریج در گفتگو با دیگران، با کار کردن، با مطالعه و به شیوه های مختلف، کلمات جدیدی را فرا میگیریم. این کلمات از استخر کلمات ناشناخته، به استخر کلمات منفعل جابجا میشوند.
بعد از مواجهه مکرر با کلمات منفعل، آنها به بخشی از کلمات فعال یا کلمات در حال استفاده ما تبدیل میشوند.
شکل زیر میتواند این تقسیمبندی را به شکل بهتری نمایش دهد. البته بدیهی است که ابعاد ظرفها، به نسبت تعداد کلمات نیست. چون تعداد کلمات منفعل میتواند پنج یا ده یا حتی بیست برابر کلمات مورد استفاده باشد:

انتقال کلمات از ظرف ناشناختهها به منفعلها و به فعالها
انتخاب کلمات، علاوه بر مفهوم و معنا، به سلیقه و رابطه احساسی شما با کلمات هم بازمیگردد.
تا زمانی که یک کلمه را دوست نداشته باشیم و از آن لذت نبریم و به آن دلبسته نشویم، آن کلمه جایگاهی در ذهن و زبان ما نخواهد یافت.
ما به تدریج با کلمات رابطه عاطفی پیدا میکنیم، یا به خاطر اینکه آنها را زیاد میشنویم، یا به خاطر اینکه آنها را از کسانی که دوستشان داریم میشنویم، یا به علت اینکه به ما کمک میکنند تا مفهومی را که در ذهن داریم با سادگی و دقت به دیگران منتقل کنیم و یا به دلایل دیگری که حتما شما تجربهی آن را دارید.
بنابراین برخی کلمات، هرگز برای شما به کلمات فعال و پر استفاده تبدیل نخواهند شد. اما حتما کلماتی را پیدا میکنید که احساس میکنید میتوانند به بخشی از کلام و گفتار شما تبدیل شوند، اما عادت استفاده از آنها را ندارید.
نکته ۱: تلاش برای یادگیری واژه های جدید ارزشمند و مهم است. اما اگر فعال کردن واژه های غیرفعال را در اولویت خود قرار دهیم، انگیزهی بیشتری برای یادگیری واژه های جدید هم به دست خواهیم آورد.
نکته ۲: اکثر ما هنگام گفتگو با دیگران، صرفاً روی انتقال کلیات پیام تمرکز داریم.
به همین علت، کمتر به انتخاب کلمات، ساختار جمله و نیز بهترین شیوهی انتقال مفهوم فکر میکنیم.
نادرست نیست اگر بگوییم کلمهها و جملهها و اصوات، تقریباً ناآگاهانه به یکدیگر وصل میشوند و جملههای ما را تشکیل میدهند.
به همین علت، وقتی میخواهیم در جمع صحبت کنیم، مجبور میشویم – بر خلاف عادت همیشگی – بیش از حد به شیوهی حرف زدن و انتخاب کلماتمان فکر کنیم و بخش قابل توجهی از انرژی مغز ما صرف این کار میشود.
صرف انرژی برای انتخاب کلمهها و ساختار جملهها باعث میشود مغزمان برای مدیریت سایر فعالیتها انرژی کافی نداشته باشد.
وقتی عادت میکنیم در شرایط عادی هم به کلمهها و تفاوتهای ظریف آنها فکر کنیم، هنگام صحبت در جمع و سخنرانی یا گفتگو در مذاکرههای حساس، نیازمند تلاش و تمرکز مضاعف نخواهیم بود.
طبیعتاً این ظرفیت ذهنی آزاد شده میتواند برای کارهای مفید دیگر در جلسه صرف شود.
لیست پیشنهاد کلمات و عبارات کوتاه منفعل یا ناشناخته
– آرزوهای آموختهشده
– بستر خلقشده
– استکان آب کشیدن
– مستحبات قتل
– راهروهای بروکراسی
– پوست در بازی (skin in the game)
– حرکات پارتیزانی
– دایره واژگان فعال
– قاعده تصادف
– شاخصهای کنترلی کلان
– داشبورد کنترل مدیریتی
– دولت غیرتمامیتخواه
– علیالاصول
– علی السویه (علی سویه)
– شکاف انتظارات
– عشق به کلمات
– تلاش مذبوحانه
– سطحینگری
– پیشا مساله
– همآیندی بحرانها
– انباشت ناکارآمدی
– احساس ناکارآمدی یا خود ناکارآمدی
– نقش اپوزیسیون
– استادی پیدا کردن در کاری
– نوع بودن و عمل کردن طبیعی
– قلمروی گفتگو
– افعال مضارع – افعال ماضی
– ذهن درستکار
– دموکراسی در بدن
– شیوهنامه
– روشمند
– باگ خلقت
– فروختن یخچال به اسکیمو
– نیکاندیش
– ظریفکاریهای اجتماعی
– یک خودبیمارانگار وسواسی
– چارچوب ذهنی
– نظم رفتاری
– زندگی نزیسته والدین
– کشف رسالت خود
– خرج کلمات
– تزئینات رفتاری
– تنديسِ اخلاص
– تنديسِ اخلاق
– نظم فکری
– نظم رفتاری
– دایره شایستگی
– شبهات شیطانی
– هرزه زبان
– فاسد روحی و قلبی
– غوطهور در جهالت
– نادان شبزده
– نفس ناپاک
– اباطیل فتنهگرانه
– جاهل فهمیده
– خودباخته سادهلوح
– هندسه قدرت شرکت
– یکپارچگی رفتاری
– تعادل در زندگی و کار (Work life balance)
– ساختن رضایت
– واژهگزینی
– همپیدایی مشکلات (پیش آمدن چند مشکل باهم)
– آرکتایپ (Archetype) کهن الگو
یک الگو، یک مدل، یک فرد، یک حرف، یک نمونه که به نظر میرسد الگوها و مدلها و افراد و حرفها و نمونههای دیگر، تقلید کامل آن هستند و یا لااقل شباهت زیادی را به آن دارند. در حدی که برای مثال میتوان همیشه از آنها استفاده کرد. اما دقت داشته باشید که در عمدهی علوم مدیریتی و اقتصاد و اجتماعی، آرکتایپ را به عنوان کاملترین مثال و یا گویاترین مثال نگاه میکنند.
مثال: رستم برای ما ایرانیها، یک آرکتایپ یا کهنالگو است. مثالی که ویژگیهای مختلف از جمله قدرت فیزیکی را برایمان تداعی میکند.
– تکنیک ساندویچ
وقتی میخواهیم پاسخ منفی بدهیم، این پاسخ منفی را میان دو پیام مثبت قرار میدهیم
– اتوپیا (Utopia) آرمانشهر – مدینه فاضله – یوتوپیا
– آرمانشهرخواهی (utopianism)
– دیستوپیا (Dystopia) ویرانشهر – مدینهٔ فاسده – پاد آرمانی
– پری امپت کردن (preempt ) /priːˈempt/
قبل اینکه تیکه کلامیت را مسخره کنند خودت قبل آنها اعلام میکنی.
– عَوامگرایی یا پوپولیسم واژهای به معنای عوام فریبی است که در مقابل خردگرایی و عقلانیت قرار دارد.
– لیبرالیسم در معنای لغوی، به معنی آزادیخواهی
– امانیسم یا انسانگرایی یا انسانباوری (به فرانسوی: Humanism)، جهانبینی فلسفی و اخلاقی است که بر ارزش و عاملیت انسانها به صورت فردی یا جمعی تأکید دارد و عموماً تفکر نقادانه و شواهد (عقلانیت و تجربه گرایی) را بر پذیرش دگم اندیشی و خرافات ترجیح میدهد.
– بورژوازی (به فرانسوی: Bourgeoisie) به دسته بالاترِ ثروت در جامعه، افراد مرفه و سرمایهدار گفته میشود.
– خُردهبورژوازی (به فرانسوی: Petite bourgeoisie) به یک طبقهٔ اجتماعی گفته میشود که شامل دهقانان مستقل و بازرگانان کوچک میشود. این طبقه به طور کلی از مواضع سیاسی-اقتصادی بورژواهای بلندپایه تبعیت میکنند و سعی در تقلید از اخلاقیات بورژوایی و معرفی خود به آن بورژوا دارند.
– پراکندهگویی و پراکندهنویسی
– انباشت تدریجی رفتارها و اشتباههای کوچک
– جسارت در انتخاب کلمات
لیست پیشنهاد جملات منفعل یا ناشناخته
– تعداد زیادی کلیدواژهای که مصرف کردید.
– زمان و کلماتت را با دقت خرج کن.
– هر گفتهی سیاستمدار در تابع ذهنی تبدیل میشود به نوعی خروجی که با گفتهی اولیه تناسبی ندارد الزاما.
– اتفاق دیگری که مهرهی تسبیح استخارهی «برو – نرو» را روی «برو» ایستادند برمیگردد به یک چیستان بامزهی اینترنتی.
– آیا مردم راضیاند؟ نمیدانم… نارضایتی فرصت بروز ندارد.
– صدایی مثل خط آتش فیتیلهای دینامیت از دوردست حرکت میکند و به من میرسد.
– از فرهنگ شفاهی و غیر دقیق به فرهنگ مسئولانه مکتوب، انتقال تمدنی پیدا خواهند نمود.
– ردای نا به اندام ریاست را از تن بیرون کن.
– فلفل به عنوان چاشنی کنار غذا خوب است. نه اینکه فلفل غذای اصلی باشد! حکایت سرمایهگذاری روی بیتکوین، فارکس و … هم همین است.
– زور اگر پر زور نباشد، جنب نمیخورم.
– ما زیر بار زور نمیرویم مگر آنکه پر زور باشد.
– بعضی نقطههای جغرافیا هم انگار، مثل بعضی بخشهای تاریخ، چندان خوشاقبال نیستند.
– اما یک خطای ذهنی وجود دارد.
– لذت بردن از تخریب یکدیگر
– تقریبا با تعطیلی کامل خودانتقادی روبهرو هستیم.
– فرافکنی گسترده و همه جانبه
– تندمزاجی و واکنشهای شدید در برابر اشتباه دیگران و نداشتن حد و مرز در مجازات و تخریب دیگران
– واکنشهای سریع و قضاوتهای عجولانه به رفتار و اندیشه دیگران
– با هر قیمتی و رفتاری حفظ کردن خود در مدار قدرت
– تمایل و علاقه شدید به وارونه جلوه دادن واقعیتها به تناسب منافع و فرصتها
– خودخواهیها و خودمحوریهای شدید و قایل شدن محدود به حقوق دیگران
– استفاده ابزاری از دین و اخلاق برای ظاهرسازی و تزئینات رفتاری
– تعطیلی اخلاق در اکثر مناسبات و مراودات اجتماعی
– وسعت قابل توجه حسادت نسبت به تواناییها و موقعیت دیگران
– بنا کردن یک جامعه کارآمد
– عطش قابل توجه به قدرت و سمت بهرغم نفی زبانی و رفتارهای ظاهری اخلاقی
– تمایل به تبدیل اختلافات ریز و درشت به بحرانهای دائمی
– دروغگویی و مجهز بودن به صنعت توجیه فیالبداهه دروغ
– وقاحت قابل توجه در ناجوانمردی و به هم زدن مبانی دوستی و همکاری
– منتهی تلاشم همین است.
– خودم راسا برای راه اندازی دستگاه خدمت میرسم.
– برای انتخاب سطح استاندارد مناسب و هدفگذاری مطلوب، همواره باید تحلیل هزینه / فایده انجام دهیم.
– افراد مستعد خشم یا زود خشم یا Anger-Prone
– از دریچهی یک لنز دیگر باید به موضوع نگاه کرد.
– نگویید بهره، بگویید کارمزد که حلال شود!
– پدر من هم مثل خدا سرش جای دیگهای گرمه!
– در خانهی مورچه، یک شبنم هم طوفان محسوب میشود.
– یادگیری درد دارد. اگر این درد را تحمل نکنیم به نتیجهای نمیرسیم.
– ما میخواهیم برویم بهشت، اما نمیخواهیم بمیریم! بالاخره مسیر بهشت از مردن رد میشود.
– کارگری با ۳۰ سال تجربه، درواقع یک ماه تجربه داشت که آن را ۳۶۰ بار تکرار کرده بود!
– انتخاب کلمات، علاوه بر مفهوم و معنا، به سلیقه و رابطه احساسی شما با کلمات هم بازمیگردد.
– دعوت به مرور دوباره شادیها و زیباییها
– از دست و فکر آن مرد طلا میبارد.
– ضعف نظری، درنهایت خود را به شکل چالشهای عملی نشان میدهد.
– من در همهی حوزهها میخوانم و معتقدم که اطلاع داشتن از حوزههای دیگر میتواند همافزایی علمی ایجاد کند.
– حتی اگر مستقیم اشاره نکنند، میتوانی بین خطوط حرفهایشان، بخوانی و ببینی و بشنوی که …
– از حدود يك سده پيش آغاز شد و هنوز ادامه داشته و در حال فعليت يافتن است.
– مثل راه رفتن روی پوست تخممرغ میماند، باید با احتیاط حرکت کرد.
– اگر میخواهی عمق تاریکی موجود در اطرافت را بفهمی، چشمانت را تیزتر کن.
– ترجیحاً چیزی را نَقل میکنیم که نُقل مجلسمان باشد و کام مخاطب را تلخ نکند.
– برای کاری که دنبال موفقیت در آن هستی باید اینقدر تمرین کنی که موضوع به ابراز طبیعیت تبدیل بشود.
– این مطلب به شما دسترسی میدهد فهم بهتری از کارآفرینی داشته باشید.
– شکافتن فرایند به حد افراطی هم مورد تایید نیست. قرار نیست با چاقو، برای شکافتن یک مولکول تلاش کنیم.
– تنگنظرانه به جهان مینگرند.
– گوش اگر گوش تو و ناله اگر نالهی من، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.
– منظورم پدر بیولوژیکیت نبود.
– در ابعاد ماکرو مزخرف گفتن راحتتره
– وقتی تصویرهای ذهنی را در قالب کلمات ترسیم و اسیر میکنی، کمارزش میشوند.
– مثل مرغ نیمبسمل دست و پا میزد.
– بدنی که آن مغز را حمل میکند و جمجمهای که در آن نشسته…
– آنها دستشان فقط به گوش یا خرطوم یا دم “فیل اعتراضات” میرسد و ماهیت و ابعاد آن را به درستی متوجه نمیشوند.
– انسانهای مداد به دهن موقع نظرسنجی راضی هستند! چون مداد به لبشان حالت خنده میدهد و مغز تصور میکند همه چیز خوب است!
– یک انار ترک خوردهای در سینهام است که آن کمک میکند که اینها را به مردم بگویم.
– ساحت اندیشه را گرفتار بدفهمیهای متعدد میکنند و نتیجه کارشان لوث شدن نظریهپردازی و نوگرایی دینی، و تأخر در تولید فکر است.
– او همچنین خودش را ندانمگرا معرفی میکرد.
– از حب حسین نیست، از بغض معاویه است
– بهترین مدل برای رسیدن به نتیجه، مدل لیزر هست، یعنی مثل لیزر روی یک نقطه خاص، تمرکز داشته باشید.
– دقت کار باید بسیار بالا باشد. کار روی اتومبیل نیست که خاموش کنید و تعمیر موتور ماشین را شروع کنید. این کار مانند عمل قلب باز است. همزمان قلب باید به کارش ادامه دهد و فرایند جراحی قلب نیز انجام شود.
– مانند کوشش در بازسازی یک کشتی در میان امواج دریا است یا عمل قلب باز در زمانی است که قبل درحال کار کردن و تپیدن است.
– خودروهای کانسپت غالبا آیندهنگرانه (Futuristic) طراحی شدهاند. این خودروها گاهی به تولید انبوه میرسند و بعضی اوقات هم، در همان قالب پروتوتایپ (نمونه اولیه) باقی میمانند.
– البته من به دلیل غفلت از استکبارستیزی و فقدان همراهی با ایدئولوژی حاکمیت و عدم هر نوع همکاری با ساختار حکومتی فرومایگانه، فاقد هر نوع رزومهای هستم!
– گام به گام که جلو میروی، «سُفرهی گزینهها» پیش چشمانت پهن میشود و تازه بهتر میتوانی تشخیص بدهی که چه راههایی وجود دارد و هزینه و منفعت هر کدام از آن راهها و گزینهها چیست؟
– بنا نداریم که به مناسبتهایی مانند سالگرد تولد و وفات، به سراغ بزرگان برویم. چون بزرگی بزرگان متعلق به تمام روزهای سال است و این کوچکان هستند که باید به تلاش و تقلا، روزی را در تقویم برای خود جستجو کنند.
– ولی ما آرمانگرایان آزاداندیشی هستیم که محدودیتهای اعمالشده از سوی جامعه را رد میکنیم. ما به توانایی خود در آفرینش ساختار اخلاقی خاص خود ایمان داریم. (از کتاب نیچه گریست)
– او آن روز حماسهای در آب دیده است. حماسهای که برای توصیف آن، پای منطق و استدلال لنگ است. پس به هر شیوه که توانسته، واژهها را به بند کشیده و حس خود را نوشته است. قرار نیست هر چیزی در ظرف منطق بگنجد.
– خواستهها مشخص است. اعتراضها هم معلوم. تمام کسانی که در این سالها، واژگان را عقیم کردند، باید امروز خود به پاسخ پرسشهایشان فکر کنند.
– انسان خیراندیشی بود، اما مغزی برای اندیشیدن نداشت
– واژگان پوششی و استحاله کلمات… منظورم از واژگان پوششی، کلمات و عبارتهایی است که نیت واقعی فرد، سازمان یا سیاستگذار را پنهان میکند و استحالهٔ کلمات است. یعنی کلمه را در گفتمان عمومی حفظ میکنیم. اما معنایش را به تدریج تغییر میدهیم
– کلمهها و اصطلاحات، مدرن هستند اما تحجر سیاه در پس آنها خوابیده است.
– ذهن ما انسانها در درک مجردات و مفاهیم انتزاعی ضعیف است. ما مصداقها را بهتر میفهمیم.
– اینها ناشی از یک مدل ذهنی آلوده و ضعیف است.
– گاه دیدهایم کسانی که با ترمینولوژی تفکر سیستمی، غیرسیستمیترین حرفها را میزنند.
– فضای سبز بزرگ، آلاچیقهای زیبا، کافیشاپی با نور زیبای آبی، کلاسهای خوب، فضایی بسیار باز و بزرگ که چشمانت در آن به سختی به دیوار بر میخورد.
– برشهایی از زندگی که به فراموشخانهی ذهنم منتقل شده بودند.
– هر جا خطا یا ناکارآمدی بوده، «لغزش در قضاوت مصداقی» بوده و نه «عدول از اصول اخلاقی.
– منابع و توانمندیهایی را که در اختیار داریم، در اختیار دیگران نیز قرار دهیم و منافع مالی را نه برای «انبار معاش» که برای «امرار معاش» بخواهیم.
به لیست بالا در بخش نظرات جملات خود را اضافه کنید.
کسانی که حرفهایشان و یا سبک گفتارشان برای شما جذاب است و علاقمند هستید که روزی مانند او حرف بزنید یا مانند او بنویسید، گفتهها و یا نوشتههایشان را در اینجا در قالب چند جمله منتخب کامنت کامنت بگذارید. مطمئنا برای خود شما و بسیاری از افراد دیگر مفید خواهد بود.
برای تسلط بیشتر در موضوع گسترش واژگان به منبع اصلی در سایت متمم (اینجا) سر بزنید.
البته من به دلیل غفلت از استکبار ستیزی و فقدان همراهی با ایدئولژی حاکمیت و عدم هر نوع همکاری با ساختار حکومتی فرومایگانه ،فاقد هر نوع رزومه ای هستم
نمونه سبک گفتاری که در جایی خواندم.
خیلی ممنون به لیست اضافه شد.
ضعف نظری، در نهایت خود را به شکل چالشهای عملی نشان میدهد.
خیلی ممنون به انتهای لیست اضافه کردم.
از دست و فکر آن مرد طلا میبارد.
متشکرم جملهای زیبایی بود. انتهای لیست اضافه شد.
خیلی وقت ها با پخش یک سریال از تلویزیون کلمه ی جدیدی یاد میگرفتیم و از دایره لغات و جملات ناشناخته به دایره عبارات منفعل میومد و بعد از پخش چند قسمت از سریال به دایره کلمات و جملات فعال میومد . جالب این جاست تا پایان سریال مدتی از این عبارات استفاده میشد اما بعد از مدتی کلن از دایره واژگان ما خارج میشد انگار که از اول وجود نداشته اند . ینی شاید بشه به سیکلی که در این جا داریم یک دایره دیگه اضافه کنیم بعد از مدتی لغاتی که فعال هستن ممکنه به دایره منفعل برگردن و بعد از مدتی به فراموشی سپرده بشن و سال ها بگذره انگار اون عبارات رو اصلن نشنیده بودیم
سلام جهت اضافه شدن به لیست ارسال کردم
انکوباتور (Incubator) … توضیح این که بچه فقط باید مدتی توی انکوباتور بمونه مثل نوجوانی که همش نباید حمایت بشه. انکوباتور قرار است به فرایند رشد کمک کند و در نهایت باعث شود که موجودی که در انکوباتور قرار گرفته، بتواند انکوباتور را ترک کند.
اگر موجودی را در انکوباتور قرار دادید و برای همیشه لازم بود در آنجا بماند، این فرایند حمایت از رشد موفق نبوده است.